به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان ؛ درباره شیوههای رفتار با فرزند سوالات بسیاری از سوی پدران و خصوصاً مادران پرسیده میشود كه ضرورت دارد به این سوالها پاسخ داده شود. در این مجال برای ورود به بحث فرزندپروری از نظریه بامریند کمک میگیریم. وی كه طی سالها در این زمینه تحقیقات بسیار كرده است اعتقاد دارد شیوههایی كه پدران و مادران برای تربیت فرزندانشان استفاده میكنند را میتوان به سه روش اصلی تقسیم کرد. این سه روش عبارتند از : 1-فرزندپروری مستبدانه 2-فرزندپروری مقتدرانه 3-فرزندپروری سهلگیرانه. در روش فرزندپروری مستبدانه برای فرزندان از سوی پدر و مادر قوانین زیادی در نظر گرفته میشود. والدین از فرزند انتظار اطاعت بیچون و چرا داشته و هیچ توضیحی درباره چرایی وضع چنین قوانینی به فرزندشان نمیدهند.
چنین والدینی برای پیروی فرزندشان از قوانین آنها، از روشهایی مانند تنبیه استفاده میکنند. این والدین فرزندشان را مدام سرزنش کرده، اجازه سوال کردن به وی نمیدهند و همه تصمیمات را بدون مشورت با فرزندشان اتخاذ میکنند. فرزندان این والدین معمولا از والدینشان هراس دارند همچنین در صورتی که مرتکب اشتباه یا خطایی شوند سعی در پنهان کردن آن دارند. اینگونه فرزندان یاد میگیرند تا زمانی که گیر نیفتادهاند میتوانند قوانین را زیر پا بگذارند. برای مثال معمولا فرزندانی که اینگونه تربیت شده اند در آخر امتحانات خود کارنامه خود را از والدینشان پنهان میکنند. اما در روش فرزندپروری مقتدرانه وضعیت بهگونهای دیگر است. والدینی که از این روش استفاده میکنند با فرزندانشان درباره بایدها و نبایدها صحبت میکنند و دلایل آن را برای آنها روشن میکنند. در تصمیمگیریهای خانواده از فرزندان خود کمک میگیرند.
این والدین کنترل عقلانی و منطقی روی رفتار فرزندانشان دارند. آزادیهای زیادی را به فرزندشان میدهند اما در عین حال برای محدودیتهایی که وضع میکنند پایه و اساس فراهم میکنند. این والدین مفهوم جمع و جامعه و مقررات و قوانین و هنجارها و ناهنجارها را بهطور مستقیم و غیرمستقیم برای فرزندانشان روشن میکنند. روش دیگر تربیتی که بامریند از آن نام برده است فرزندپروری سهلگیرانه است. روش تربیتی که والدین اجازه بیان آزادانه احساسات به فرزندشان میدهند همچنین روی رفتارها و فعالیتهای آنها چندان کنترل و نظارتی ندارند. برعکس والدین مستبد، والدین سهلگیر قوانین کمی دارند و بدون هیچ محدودیت ثابتی تسلیم فرزندانشان میشوند. اگر والدین قانونی هم بگذارند در اجرا با شکست مواجه میشوند. این شیوه تربیتی بهگونهای موجب بینظمی و هرج و مرج در خانواده میشود. این والدین بهدلایل مختلف ممکن است چنین روش تربیتی را انتخاب کرده باشند. ممکن است خودشان والدینی سختگیر داشتهاند یا مشغله زیادی داشته و وقت چندانی برای ارتباط با فرزندشان نمیگذارند.
درحالی که فرزندسالاری به فرهنگ غالب تربیتی نسل کنونی تبدیل شده است توجه به شیوهای که والدین در تربیت فرزندان خود به کار میگیرند بسیار اهمیت دارد. اتخاذ رویکرد فرزندسالاری مناسب نخواهد بود درصورتی که والدین از تاثیر رفتارها و نحوه تعامل خود با فرزندشان آگاه باشند. همانطور که گفته شد، روشهای فرزندپروری والدین بسیار بااهمیت هستند و درصد قابلتوجهی از رفتارها و اعمال فرزند در آینده تحت تاثیر شیوه تربیت والدین وی خواهد بود. والدین با آگاهی از نقش پررنگ خود در آینده فرزندانشان باید به نحوه تعامل و تربیت فرزندانشان توجه بیشتری داشته باشند. تحقیقات ثابت کرده است که سبک فرزندپروری مقتدرانه مناسبتر از دیگر روشهای فرزندپروری است. در این سبک اگرچه والدین آزادیهای زیادی به فرزندانشان میدهند اما در عین حال محدودیتهایی روشن و منطقی برای آنها درنظر میگیرند، نکتهای که کمتر دیده شده است والدین در تربیت فرزندانشان لحاظ کنند. تعیین چارچوب و اصول مشخص نیز از دیگر ویژگیهای این روش فرزندپروری است. در این روش رفتارهای مناسب و بهنجار کودک به تدریج شکل میگیرد و بدون اینکه مستقیما کودک به خاطر انجام کارهای بد خود تنبیه شود رفتارهای نامناسب وی تصحیح میشود. کودکانی که اینگونه تربیت میشوند افرادی سالم و مفید برای خود و جامعه هستند.
نظر شما